محبت+آرامش
محبت+آرامش

کاش می توانستم خودم را در چشم های تو 

 

         حلق آویز کنم

 

   



نظرات شما عزیزان:

رضا
ساعت9:52---12 ارديبهشت 1394
مرد مست به خانه آمدآنقدرمست بودکه گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت راندیدوبه گلدان خوردوگلدان شکستپیش خودش گفت حتمازنم فرداواسه گلدون کلی دادوبیدادمیکنه همونجاخوابش بردصبح که ازخواب بیدارشد یادداشتی راروی یخچال دید:عزیزم صبحونه موردعلاقتوروی میزچیدم الانم رفتم بیرون تابرای ناهارموردعلاقت چنتاچیزبخرم دوست دارم عشقم”مردباتعجب ازپسرش پرسید این یادداشت چیه چرامامانت ناراحت نشدهپسر گفت دیشب که مست بودی مامان بغلت کرد بذارتت روتخت توعالم مستی گفتی خانم به من دست نزن من متاهلم

رضا
ساعت18:52---11 ارديبهشت 1394
پستاي جديدت عالي بودن مث خودتون
*´¨)
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
پاسخ:خیلی ممنون لطف دارین


در امتداد باران
ساعت5:37---11 ارديبهشت 1394
مهربانیت را مرزی نیست
یقین دارم
فرشته ای قبل از آفرینش قلبت را
بوسیده!
آجی بهم سر بزن
پاسخ:((((


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهسه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:, توسط باران
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.